می شنوی ؟
صدای گور کن است..
چند قدم آنطرف تر ؛ در پس این دیوار سرد و
خاموش, دارند گودالی خالی می کنند...
این گودال , چاله تدفین "ما" است.
تو و من..
در آن خواهیم خوابید...
به یاد دارم, آخرین باری که با هم خوابیدیم
را....
پوستهایمان چقدر دروغ میگفتند وقتی درونمان پر از
سرما بود..
اتفاق چند لحظه دیگرتمام می شود"
و ما با هم در این گودال ابدی خواهیم خوابید..
صبحها و شبهایمان چه فرقی خواهند داشت ؟
وقتی خاک "ما" را "فاحشه"
می خواند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر