۱۳۹۳ خرداد ۵, دوشنبه

عبور


اولین را انجام می دهم
اولین، انجام دادن حس است
می دهی، آنچه را که می خواهم
زندگی به دسته ما جاری شده
بر روی 5 راس، مار خودش را با لذت می خورد
نترس، به پشت خود نگاه کن، مارها صف بسته اند
آمده اند تا یک به یک خودشان را بخورند
ما برای همیشه همینجاییم
با تمام مارهایمان، با تمام خلوتی اش، برای همیشه اینجا بیداریم
تصویرها فقط ما را صدایمان می زنند
اینجا، دوست داشته هایمان تا ابد جزئی از ما می شوند
طلب تضاد بیشتر می کنم
بی نظمی از راسِ برعکس عبور می کند، به راسِ اول می رسد

۴ نظر:

pegasus گفت...

این دسته یعنی گروه؟
یا دست ما بوده؟!

Mallkind گفت...

سلام
مطمئنا اگر منظورم "دست" بود همون "دست" می نوشتم.

pegasus گفت...

بعضی وقتا ممکنه سهوا این چیزا پیش بیاد!
ببخشید که فک کردم ممکنه سهونی برا شما پیش بیاد!
میخواستم درمورد بلاگی که پاک شده ولی تو لینکاس بگم دیدم به من ربط نداره

Mallkind گفت...

نه سهوا برای ما هم پیش میاد، اتفاقا سهوا خیلی چیز قشنگی هم هست، وقتی پیش میاد باید استقبال بشه از ذاتش

اون وبلاگ هم حذف شد از تو لینکا