شب شد : و
تاریکی های من مصورمی شوند
باز با چشم
زیبایت به من نگاه می کنی
دوباره با هم می
دانیم
می دانیم که همه
چیز می رود
با هم می خندیم
این بار آتش هم
را، با صدای سرد هم خاموش می کنیم
و دوباره
همینجا عهد می
بندیم
تا ابد نابود
خواهیم کرد
چون راه ساختنش
را بلدیم
آنقدر نابود می
کنیم
تا تمام دنیا را
از نو بسازیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر